کمی بیش از چهار دهه است که از آغاز کار مراکز ملّی اطّلاعاتی مانند (مرکز مدارک علمی)، که اکنون به «پژوهشگاه علوم و فنّاوری اطّلاعات» تبدیل شدهاست، و مرکز آمادهسازی کتاب تهران که اکنون در کتابخانه ملّی ایران ادغام شدهاست و نیز از پایهگذاری گروه های آموزشی کتابداری و اطّلاع رسانی میگذرد. در این زمان، گاهگاهی بحث ایجاد نظام ملی اطلاع رسانی در ایران، نه از سوی دولتها، بلکه از طریق صاحب نظران کتابداری و اطلاع رسانی مطرح شدهاست. در عمل و تا دهه پیش، اقدامی اساسی که به حرکت به سوی ایجاد چنین ساختاری منجر شود، انجام نشد. در پایان دهه 1370 و با تشکیل شورای عالی اطلاع رسانی، نخستین حرکت جدّی برای آمادهسازی چارچوبها و زیرساختهای ایجاد نظام ملی اطلاع رسانی شکل گرفت. در سالهای پسین، گسترش و تقویت مرکز اطلاعات و مدارک علمی و (پیشرفت کنونی آن به پژوهشگاه علوم و فنّاوری)، کتابخانه منطقهای علوم و تکنولوژی شیراز و (پیشرفت آن به مرکز منطقهای علوم اطّلاع رسانی علوم فنّاوری)، کتابخانه ملّی ایران (پیشرفت آن به سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران) و چند نمونه دیگر توانست شرایط مورد نیاز برای ایجاد نظام ملّی اطّلاع رسانی را بهبود بخشد (نگاه کنید به سرسخن زمستان 1388). از سوی دیگر، گسترش نظام آموزش عالی و به پیرو آن گسترش کتابخانهها و مراکز اطّلاع رسانی در دانشگاهها، گسترش اینترنت و به دنبال آن گسترش دسترسی یکپارچه به میلیونها مدارک اطلاعاتی، سبب شد تا دیدگاه سنتی و کلاسیک درباره نظامهای ملّی اطّلاع رسانی و شبکههای اطّلاعاتی دچار دگرگونی شود. در واقع، گسترش اینترنت جهشی اساسی برای جبران عقب ماندگی در ایجاد نظامهای ملّی اطلاع رسانی به شمار میرود. در چنین شرایطی و با وجود پیشرفتهای بزرگ در دسترسی به اطلاعات و دانش در سطح ملی و جهانی، هنوز چالشهای اساسی برای ایجاد و گسترش نظام ملّی اطلاع رسانی واقعی و کارآمد وجود دارد: 1. نخست، اقدامات پراکنده در حوزههای گوناگون اما مرتبط با نظام ملی اطلاع رسانی، سبب به وجود نیامدن ساختار لازم و انسجام مورد انتظار شدهاست. برخی فعالیتهای تکراری وهمپوشانی در بعضی وظایف در میان مراکز بزرگ اطلاع رسانی موجب هدر رفتن انرژی وسرمایه شدهاست. در حقیقت این چالشها از چالشی فرهنگی و مدیریتی برخاستهاست که، هرچند در گذشتهها ریشه دارد، امّا میتواند همچنان ادامه بیابد و مشکلساز باشد. ارتباط نظاممند و حرفهای میان بسیاری از مراکزی که میتوانند با هم همکاری داشتهباشند و باید هم اینچنین باشد، وجود ندارد و به اصطلاح هر مرکزی راه خود را میرود. 2. بیتوجّهی به مقوله نظام ملی اطلاع رسانی و بایستههای آن در سندهای برنامههای پنج ساله، بیست ساله و چشم انداز ایران1400 از آن جمله است . درحالیکه این اسناد چارچوب همه برنامهها و حرکتها در راستای گسترش همهجانبه به-شمار میرود و با توجه به اینکه نظامهای اطلاعاتی بهطورکلّی و نظام ملی اطلاع رسانی به طور ویژه زیربنای برنامه ریزی و رشد علمی، آموزشی، اقتصادی و صنعتی هستند، اما در اسناد ملی گسترش فراموش شده یا به اندازه کافی به آنها پرداخته نشده است. 3. نبودن سرپرست مشخص، بانفوذ و تأثیرگذار برای طراحی، پیادهسازی و ارزیابی نظام ملی اطلاع رسانی به شکل فراگیر (فراتر از حوزه وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری). اگرچه در حال حاضر آنچه کمیسیون نظام اطلاع رسانی علم و فنّاوری انجام میدهد در همان راستا است امّا به نظر میرسد بسیاری از وزارتخانهها و زیرمجموعههای آنها خود را زیر این چتر به شمار نمیآورند. 4. نبودن یکپارچگی و همخوانی در برخی از استانداردها، پروتکلها و رویههای لازم برای تبادل دادهها و نیز اشتراک اطلاعات در سطح مراکز و نهادهایی که می توانند نقش اساسی در ایجاد و گسترش نظام ملی اطلاع رسانی داشته باشند. درعینحال، اکنون شرایط برای حرکت به سوی تشکیل چنین نظامی آماده شدهاست. وجود چندین مرکز ملی در حوزه کتابداری، اطلاع رسانی و مدیریت و فناوری اطلاعات، مشخص شدن و جداکردن رسالتها، هدفها، و وظایف این مراکز، وجود تعداد شایان توجّهی از کارشناسان باتجربه در کتابداری، اطلاع رسانی و فنّاوری اطلاعات، وجود زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور، وجود انجمنهای علمی و حرفهای با تعداد شایان توجهی از اعضای فعال (انجمن کتابداری واطلاع رسانی، انجمن مدیریت اطلاعات، و....)، وجود تعداد به نسبت زیاد دانشجویان تحصیلات تکمیلی که توانایی پاسخگویی به بخشی از نیازهای نظام ازطریق پژوهشهای کاربردی دارند، همگی شاخصهای نویدبخشی برای حرکت به سوی پیادهسازی نظام ملی اطلاع رسانی است. خوشبختانه، توانایی کافی در حرفه کتابداری و اطلاع رسانی و نیز فنّاوری اطلاعات وجود دارد که بار اصلی ایجاد، راهبری و ارزیابی نظام ملی اطلاع رسانی را بر عهده دارند. نگاهی به اساسنامه کمیسیون نظام اطلاع رسانی علم و فنّاوری حاکی از این است که چارچوب و ساختار لازم برای ایجاد نظام ملی اطلاع رسانی تدوین شدهاست و کاستی چندانی در آن دیده نمیشود. آنچه بهمنظور مهمترین چالش پیش روی نظام، شایان توجه است، فراگیر کردن دامنه فعالیتها در سطح ملی و جذب مشارکت نهادهای مرتبط با این نظام است. همچنین، «کندی» در تشکیل زیرمجموعههای آن یعنی کمیتههای ملّی و کارگروههای تخصصی آنها میتواند یکی دیگر از موانع بهشمار آید. البتّه باید به این واقعیت اشاره کرد که «کندی» بیشتر به دلیل ناشناختن و جذب نخبگان و کارشناسان حوزههای تخصصی و یا پرمشغله بودن آنها است. با توجه به حرکت سریعتر به سوی تکامل نظام ملی اطلاع رسانی، تشکیل سریع همه کمیتهها و کارگروهها و فعالسازی آنها در چارچوبی یکپارچه و منسجم، امری بسیار مهم بهنظر میرسد. بهنظر میرسد که راهبرد کنونی را که کمیسیون نظام اطلاع رسانی علم و فناوری مورد استفاده قرار دادهاست، میتوان در سطح ملی، با سرعت و گستردگی بیشتر و نیز مشارکت فکری سرآمدان حوزههای کتابداری و اطلاع رسانی، مدیریت اطلاعات و فناوری اطلاعات و ارتباطات، و حوزههای مرتبط پیش برد و کاربردی کرد. از سوی دیگر، بایسته است با انجام طرحهای مطالعاتی، همهکتابخانهها و مراکز اطلاع رسانی سطح کشور را که میتوانند پایگاهها و منابع اطلاعاتی خود را در اختیار نظام قرار دهند شناسایی کرد و برای همخوان کردن و یکپارچه سازی تولیدهای آنها با بایستههای نظام اطلاع رسانی اقدام کرد. شاید مطالعه دوباره مجموعه مقالههای «نظام ملی اطلاع رسانی: تشکیلات، برنامهریزی و گسترش » بتواند در این راستا سودمند باشد.
فتاحی, رحمت الله. (1401). یادداشت سردبیر ـ چالش های گسترش نظام ملّی اطّلاع رسانی علم و فنّاوری در ایران. پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات, 26(2), 195-199.
MLA
رحمت الله فتاحی. "یادداشت سردبیر ـ چالش های گسترش نظام ملّی اطّلاع رسانی علم و فنّاوری در ایران". پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات, 26, 2, 1401, 195-199.
HARVARD
فتاحی, رحمت الله. (1401). 'یادداشت سردبیر ـ چالش های گسترش نظام ملّی اطّلاع رسانی علم و فنّاوری در ایران', پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات, 26(2), pp. 195-199.
VANCOUVER
فتاحی, رحمت الله. یادداشت سردبیر ـ چالش های گسترش نظام ملّی اطّلاع رسانی علم و فنّاوری در ایران. پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات, 1401; 26(2): 195-199.